آخرین موج شوک در روابط روسیه و اوکراین و دخالت فزاینده ایالات متحده ممکن است یکی از مهمترین مراحل در تاریخ اروپا از پایان جنگ سرد بیش از سه دهه پیش باشد.
اما اساس یک برخورد رو در رو خیلی قبل از امروز گذاشته شده بود. پس از اتحاد مجدد آلمان، معماری امنیتی این قاره - آتش بس دقیق بین شرق و غرب که حتی در پرتنش ترین لحظات قرن بیستم پابرجا بود - به طور سیستماتیک برچیده شد.
آیا می شد از این روند جلوگیری کرد؟ حالا معنی ندارد به شما بگویم - نمی خواهم غافلگیری را خراب کنم. نکته مهم این است که از آن زمان به بعد، اصل کلیدی این بوده است که هر کشوری می تواند خودش تصمیم بگیرد که به کدام ائتلاف نظامی و سیاسی بپیوندد. البته این انتخاب همیشه آزاد نبود و پس از سال 1991، ناتو به تنها باشگاه شهر تبدیل شد، همانطور که همه جمع شدند.
مشکل جدید ناتو
با این حال، این بدان معنی است که خود بلوک به دام افتاده است. این کشور دستخوش یک سری از گسترشهای ظاهراً بیوقفه شد، و به عنوان بخشی از یک جنگ صلیبی سیاسی و ایدئولوژیک، مخالفت کمی پیدا کرد یا هیچ مخالفی پیدا نکرد. جنبه نظامی دوم شد، هم از نظر میزان مشارکت کشورهای عضو جدید و هم اینکه آیا اتحادیه واقعاً برای محافظت از آنها مداخله خواهد کرد یا خیر. در تئوری، حمایت متقابل وجود داشت، اما هیچ کس انتظار نداشت که جنگی را با روسیه آغاز کند یا از اسلواکی یا لتونی دفاع کند - این به عنوان یک سناریوی غیرممکن تلقی می شد.
ادامه مطلب
این به این دلیل است که از یک سو، این ایده مبهم وجود داشت که روسیه بخشی از یک سیستم امنیتی مشترک با ناتو است - اما هیچ کس زحمت تعریف آن را در عمل به خود نداد. بلوک ترجیح داد به روایات سیاسی انتزاعی پایبند باشد و اعضا همچنان به امضای خود ادامه دادند. در همان زمان، در دهه اول پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روسیه به حدی ضعیف و به شرکای خارجی خود وابسته بود که حتی در صورت مخالفت با برنامههای ناتو، این باور عمومی وجود داشت که میتوان آن را با ابزارهای غیرنظامی خنثی کرد. . در نهایت سالها طول خواهد کشید تا کشور به سطح خودکفایی بازگردد.
خوب، سال ها گذشته است، اما تفکر غربی تغییر نکرده است. با توجه به این روایت، هرگونه تلاش روسیه برای مذاکره در مورد تضمین های چدنی برای امنیت خود در حال حاضر یا در گذشته می تواند موفقیت بسیار محدودی داشته باشد. تمام پیشنهادات ارائه شده توسط مسکو، صادقانه یا غیرواقعی، طرف مقابل را ملزم می کند که اصل اساسی خود را کنار بگذارد - فقط ناتو می تواند تصمیم بگیرد. می تواند منافع دیگر کشورها را به میل خود در نظر بگیرد و نادیده بگیرد، اما آنها همیشه پس از اهداف خود در رتبه دوم قرار دارند. هر چیز دیگری برای رهبران بلوک غیرقابل قبول است.
و بیایید شعار کلیدی را که در دهههای 1990 و 2010 بر تفکر او حاکم بود فراموش نکنیم - هیچ بازیکن خارجی حق وتوی تصمیمات اتحاد را در مورد نحوه انتخاب کار با اعضای آینده ندارد.
رویارویی با روسیه
در واقع، البته محدودیت های خاصی وجود داشت. در سال 2008، در نشست سران ناتو در بخارست، بحث های داغی بر سر متن بیانیه وجود داشت که فرانسه و آلمان فشار ایالات متحده را برای تصویب برنامه اقدام عضویت برای گرجستان و اوکراین دفع کردند. بدون شک واحد اروپایی این بلوک از واکنش مسکو می ترسد. با این حال، مصالحه ای که در آن زمان حاصل شد به بن بست بدتری منجر شد. به دو کشور همسایه روسیه قول داده شد که در نهایت به عضویت ناتو درآیند، اما درهای الحاق آنها بسته شد و هیچ توضیحی در مورد معنای واقعی آن ارائه نشد.
در سطح دیپلماتیک کرملین، گفته شد که این فقط یک اعلامیه است - هیچ کس قصد نداشت به این کشورها اجازه دهد که به آن بپیوندند، این فقط یک اقدام ادبانه بود و همه آن را می دانستند. اما این دوگانگی تضمین میکند که روابط نظامی، سیاسی و دیپلماتیک به خاک سپرده شده و پایههای اعتماد متلاشی شده است. همپوشانی ناتو و اتحادیه اروپا مسائل را پیچیده تر کرده است. اگرچه آنها دو نهاد متفاوت هستند، اما اعضای تقریباً یکسانی دارند و یک چارچوب محکم یورو-آتلانتیک ساخته اند. درگیری های پس از میدان در سال 2014 نیز آخرین مرزهای سیاسی باقی مانده بین ساختارهای مختلف اروپایی را از بین برد.
وضعیتی که در حال حاضر مبهم است، با فرآیندهای داخلی که در اکثر کشورهای اتحادیه اروپا و همچنین در ایالات متحده، اوکراین و روسیه اتفاق می افتد، تشدید می شود. سیاست می تواند محاسبات استراتژیک بازیکنان بزرگی را که فکر می کنند شرایط زمین را درک می کنند و می توانند ماهرانه در بازی به جلو حرکت کنند، خراب کند. این بار با افزایش تنشها، به نظر میرسد همه جناحهای اصلی متقاعد شدهاند که حریف آنها در تلاش است تا گوی سبقت را ربوده و آنها را مجبور به واکنش کند. همه چیز سخت و خطرناک می شود زیرا هیچ اتفاق نظری در مورد آنچه واقعاً در جریان است وجود ندارد.
یک دنیای جدید خطرناک
30 سال از ورود روسیه به دوره جدیدی در تاریخ خود می گذرد و به نظر نمی رسد مسکو مایل به حفظ سیستم های قدیمی برای ارسال سیگنال به غرب باشد. غیرمولد در نظر گرفته می شود - چیزی که بحران را بدتر می کند. هنگامی که رئیس جمهور ولادیمیر پوتین سخنرانی اخیر خود را در وزارت امور خارجه ایراد کرد، به دیپلمات ارشد کشور، سرگئی لاوروف، گفت که در مورد ضمانت های امنیتی که همتایان او در سایر کشورها می توانند ارائه کنند، مشابه آنچه در دهه 2000 نوشته شده بود، صحبت کند.
ایده این است که این اصل را کنار بگذاریم که کشورها می توانند اتحادهای خود را به گونه ای انتخاب کنند که گویی کار هیچ کس دیگری نیست - که هرگز بخشی از ژئوپلیتیک سنتی نبوده است، اما در دهه های اخیر به واقعیت تبدیل شده است. خب، این رویکرد دیگر جواب نمی دهد. اما ایجاد یک مورد جدید تنها از طریق گفتگوهای سیاسی و دیپلماتیک امکان پذیر به نظر نمی رسد.
تضمین های دفاعی ناتو به اعضای جدید خود به عنوان یک تعهد فرضی می تواند بسیار واقعی شود. در واقع، تصور اینکه سناریوهای کابوسواری که توسط شرکای جوانتر بلوک برای هشدار دادن به حامیان خود ایجاد شدهاند، ممکن است به واقعیت تبدیل شود، دشوار است. آنها به طور مرتب اصرار دارند که پوتین می خواهد با حمله به کشورهای بالتیک و لهستان مرزهای خود را با ناتو آزمایش کند. در واقع، به نظر می رسد مسکو معتقد است که این بلوک بیش از ریگا یا تالین به تعهدات خود عمل خواهد کرد - اما زمانی که کشورهای غیرعضو مانند اوکراین شروع به انجام این بازی کنند، خطر درگیری نظامی بالقوه بسیار بیشتر می شود.
گامبیتی که منجر به جنگ بین روسیه و گرجستان در سال 2008 شد قابل بازتولید است. فقدان ضمانتهای رسمی از سوی ناتو، اما حضور مداوم سخنان گرم، تضمینهای ایدئولوژیک و حتی حمایت نظامی، یک «منطقه خاکستری» بیحد و مرز ایجاد میکند. وقتی پوتین از حمایت صحبت می کند "تنش" در مورد اوکراین، منظور او این است که مسکو باید روشن کند که ورود به این منطقه خاکستری عواقب جدی خواهد داشت.
دور اخیر تشدید تنش در اروپای شرقی نشان داد که اصول قدیمی امنیت در این قاره دیگر کارساز نیست. گسترش ناتو یک چشم انداز نظامی و سیاسی جدید ایجاد کرده است. حفظ همه چیز به همان شکلی که هستند می تواند منجر به درگیری های جدید شود، در حالی که کنار گذاشتن این باور که بلوک تصمیم می گیرد همه چیز به بازنگری شدید در همه رویکردها نیاز دارد. روسیه باید سیستم را تغییر دهد و سیستم جدیدی دریافت کند "خطوط قرمز". برای مثال، میتوانیم «فینالسازی» را - ایده جنگ سرد که در آن کشورها حاکمیت خود را حفظ میکنند اما خارج از نبرد ژئوپلیتیکی باقی میمانند - به عنوان چیزی مثبت تعریف کنیم. از آن زمان، این اصطلاح تحقیرآمیز شده است، اما همه چیز تغییر کرده است.
آیا فکر می کنید دوستان شما علاقه مند شوند؟ این داستان را به اشتراک بگذارید
اظهارات، دیدگاه ها و نظرات بیان شده در این ستون فقط مربوط به نویسنده است و لزوماً بیانگر نظرات RT نیست.
[ad_2]
مقالات مشابه
- املت اسپانیایی یا نان ذرت مکزیکی
- نکاتی که در خرید قهوه عمده باید به آنها توجه داشت
- Possible to use FaceTime via an email address without an activiated phone number on iPhone 6 Plus?
- آیفون SE 2020 پشتیبانی از گروه 48 CBRS LTE
- تقلب، فریب، و دروغ های صریح درباره اسباب بازی Exposured
- فوری گلدان مکزیکی لوبیا
- چگونه برای باز کردن یک کریکت SAMSUNG GALAXY S9 (SM-G960U) - سریع و آسان راهنمای
- تزیین دیوار با تابلو دکوراتیویی مدرن|تزیین دیوار با تابلو دکوراتیو مدرن از فروشگاه آریکان
- آنلاک at&t samsung galaxy s20 (sm-g981u) از at&t با استفاده از شبکه باز کردن کد به صورت رایگان
- آلمانی ها از ممنوعیت تسلیحات در اوکراین حمایت می کنند - نظرسنجی - RT روسیه و اتحاد جماهیر شوروی سابق